چرا مردم مواد مخدر مصرف میکنند؟
بیشتر مردم میگویند دلیل مصرف مواد مخدر یا الکل، بهقول معروف «حال کردن» است. اما داستان به این سادگی نیست. خوردن، خوابیدن، بازی و ورزش، کار، جنگ و عشق، حال ما را خوب میکند، پس مواد مخدر چرا؟
هرودت، پدرتاریخ، دو هزار سال پیش مصرف الکل را در گزارشهای خود ثبت کرده است. این تاریخدان در نوشتههای خود، مشروب خواران را به دو گروه تقسیم میکند؛ یک دسته که اختیار و کنترل مقدار مصرف خود را داشتهاند و دسته دیگری که همیشه کارشان به مستی و بیخودی میانجامیده است.
درطول تاریخ بودهاند کسانیکه بهصورت متعادل مواد مخدر مصرف کرده و هیچگونه مشکلی هم در این رابطه پیدا نکردهاند.
درست است که مردم بهخاطر اینکه احساس خوبی داشته باشند مواد مخدر مصرف میکنند، حال چه تفننی و متعادل و چه بهصورت عادت و اعتیاد؛ اما برای هردو دسته، مصرف مواد مخدر (چه به صورت غیر قانونی و چه به صورت داروهای مجاز)جاذبه و مفهوم زودگذر بهخصوصی دارد:
۱ – مواد مخدر درد روابط ناسالم و آزاردهنده ما با دیگران را تخفیف میدهد.
۲ – درد انجام تعهداتی را که باب میل ما نیست تخفیف میدهد.
۳ – اعصاب را آرام می کند و موقعیتهای مغشوش را قابل تحمل مینماید.
۴ – خستگی را برطرف میکند.
۵ – فرد را نسبت به احساسات سرکوب شده و خشم، بیتفاوت میکند.
۶ – فرد را از قید و بند «آدم بزرگ» رها کرده و اجازه میدهد که مانند کودکان رفتاری غیرمسئول داشته باشد.
۷ – برای کسیکه در الگوهای مثبت، هویتی برای خود پیدا نکرده است، وسیله ابراز هویت میگردد.
۸ – ارتباط با دیگران و بیان احساسات و مکنونات را آسانتر میکند.
۹ – احساس خودکم بینی را از بین میبرد.
۱۰ – افراد کمرو و خجالتی را از قید این حالت رنجآور خلاص میکند.
۱۱ – احساس گناه وخجالت را تخفیف میدهد.
۱۲ – احساس فشار کار واشتغال را تخفیف میدهد.
۱۳ – احساس فشار دنیای متمدن را برطرف میکند.
۱۴ – تشویش، دلهره، اضطراب و ترس را تخفیف میدهد.
مردم به یک یا چند دلیل از دلایل بالا به امید اینکه در مورد خود احساس بهتری داشته باشند مواد مخدر / الکل مصرف میکنند. از آنجاکه بیشتر مردم ظاهراً قادرند مصرف مواد مخدر / الکل را کنترل کنند، این مسئله در کل جامعه بهصورت رسم یا سنت، پذیرفته شده است. نوع ماده مخدر مورد قبول یک جامعه با جوامع دیگر میتواند تفاوت داشته باشد و به ریشههای فرهنگی، مذهب ویا اوضاع اقتصادی و جغرافیایی بستگی دارد. معمولاً جامعه، وسیلهای را که بتواند فشار زندگی متمدن را تخفیف دهد، بهصورت کنترل شده تأیید میکند.
مردم برای اصول و امنیتی که جامعه برایشان فراهم میکند ارزش قائلاند و بهای آن را با کنترل امیال و غرایز طبیعی خود میپردازند. اما بعضی از اوقات تغایر غریزههاو اصول، تولید فشار میکند. برای بسیاری از مردم مواد مخدر حالت سوپاپ دیگ بخار را دارد و آنها با در دست داشتن دگمه کنترل سوپاپ، میتوانند در موقع لزوم، از آن استفاده کنند.
کشمکش بین غرایز و اصول
در زمان کشمکش بین غرایز و اصول، ما بهخاطر امنیت و رضایت درازمدت، امیال و غرایز خود را کنترل میکنیم. تسلیم غریزه شهوت نمیشویم، زیرا که رسم ازدواج آن را قدغن کرده است. درطول دوران بعد از بلوغ، نوجوانی و جوانی باید این غریزه را کنترل کنیم تا از لحاظ اجتماعی و اقتصادی واجد شرایط ازدواج شویم.
در دنیای متمدن، زخم زدن به شخصی که سد راه ما شده است جایز نیست، بنابراین با معذرت خواهی از کنار کسیکه پایمان را لگد کرده است، میگذریم. در وقت گرسنگی غذای مورد نیاز خود را نمیدزدیم، زیراکه اجتماع وسیله دیگری برای داد و ستد پیدا کرده است.
زندگی متمدن یک زندگی منضبط است و ما بهخاطر رفاه و تمدن، برروی غرایز حیوانی خود پا میگذاریم. دراین جا کشمکشی بین اصول اجتماعی و امیال ما ایجاد میشود. این کشمکش، اگر عاقلانه آن را نگاه کنیم، کاملاً طبیعی و مانند یک معامله است. در معامله جنس را میبینیم، بررسی میکنیم و سپس بهای آن را میپردازیم.
در زندگی هم بههمین ترتیب آنچه را که اجتماع از ما انتظاردارد بررسی میکنیم و باآنچه که در صورت رعایت اصول اجتماعی عایدمان میشود میسنجیم. پس از متقاعد شدن از اینکه معامله بهسود ماست، بهای آن را که احترام به اصول اجتماعی است میپردازیم.
بعضی از مردم این بها را بارغبت میپردازند. آنان با آنچه که اجتماع ازانسان میخواهد مشکلی ندارند و نیازی به داروهای مخدر و آرام بخش پیدا نمیکنند. امابعضی دیگردراین مورد کمی مشکل دارند و برای تخفیف فشار وارده، از مواد مخدر و آرامبخش استفاده میکنند.
اینها افرادی هستند که میتواننـد بهصورت تفننـی مواد مخدر مصرف
کنند وقدرت کنترل آنان اجازه نشئگی بیش از حد اعتدال، مستی و لایعقلی، مصرف افراطی و نهایتاً اعتیاد را نمیدهد. این عده در بسیاری از اوقات دعوت به مصرف موادمخدر / الکل را رد میکنندوشاید یک چای خوب یا یک سیخ کباب خوب را بر آن ترجیح دهند. مواد مخدر، این گروه را مسحور نمیکند و آنان به آن نیاز ندارند و فقط در صورت لزوم از آن استفاده میکنند.
گروه دیگری وجود دارند که از قضا بیشتر مصرف کنندگان مواد مخدر را در بر میگیرند. این دسته با مواد مخدر مشکل دارند، هرچند که ممکن است معتاد نباشند، هنوز نه، اما اگر ادامه دهند معتاد خواهند شد. آنان کسانی هستند که در مهمانیها کمی بیشتر از بقیه مینوشند یا میکشند. میشود احساس کرد که رابطه بهخصوصی با بساط تریاک یا سوروساط مشروب خواری دارند که دیگران ندارند، حتی صحبت آن باعث میشود که گل از گلشان شکفته شود.
از لابلای آنچه که میگویند و نمیگویند، میتوان حدس زد که گویا میخواهند چیزی را مخفی کنند؛ اما این قضیه باعث نمیشودکه خودشان را خراب کنند، در واقع اینها نقلهای محفل وشخصیتهای جذاب گردهماییها هستند؛ نکتهسنج، دقیق، حساس، مهربان، مردمدار و خوش مشربند، خانواده، دوستان و همکاران از آنان راضیاند و به ایشان افتخار میکنند.
بسیاری از کسانیکه برایشان پرداختن بهای زندگی متمدن مشکل است از همین دستهاند. آنان نمیتوانند زندگی را آنطور که هست قبول کنند. مشکلات و مسائل سریعاً باعث بههم ریختگی این دسته شده و نوسان احساسات و عواطفشان بسیار شدید است.
پس از اولین تجربه مصرف مواد مخدر، کشف میکنند که مستی یا نشئگی میتواند اعصاب متشنج را آرام کند و پذیرش مشکلات و مسائل را آسانتر نماید. آنان به نشئگی یا مستی کشش خاصی دارند . مسحور و مجذوب آن میشوند ودر راه آن هستند که برای تحمل زندگی بدان نیاز پیدا کنند. اینها افرادی هستند که مستعد اعتیادند، اما حتی با هوشترین آنان هم در مراحل اولیه نمیتواند حدس بزند که چه عاقبتی در انتظارش است.
منبع: کتاب عطش برای آزادی نوشته فروهر تشویقی